جلوه گری

/jelvegari/

مترادف جلوه گری: بروز، تجلی، جلوه نمایی، ظهور، نمایش، نمود

معنی انگلیسی:
blaze, brightness, dazzle, pizazz, pizzazz

لغت نامه دهخدا

جلوه گری. [ ج ِل ْوَ / وِ گ َ ] ( حامص مرکب ) ظهور. || ناز وکرشمه و دلبری. || تابش. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ظهور یا ناز و کرشمه و دلبری یا تابش .

پیشنهاد کاربران

بپرس