جلودار
/jelowdAr/
مترادف جلودار: مهاردار، پیشقراول، طلایه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱- کسی که زمام اسب مخدوم خود یا کسی که اسب ویرا کرایه کرده و در دست گرفته راه برد آنکه سواره یا پیاده جلو مرکوب ارباب حرکت کند پیشرو. یا جلو داران . ۱- جمع جلودار. ۲- سربازانی که پیشتر از دیگر سربازان حرکت کنند طلایه طلایع پیشقراول .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
محافظ؛ بادی گارد؛ نگهبان
ور جلو
دانشنامه عمومی
جلودار یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان گرمه جنوبی بخش مرکزی شهرستان میانه واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: جلودار
دانشنامه آزاد فارسی
از اصطلاحات امور نظامی، یکی از کارکنان اصطبل که وظیفۀ او حرکت در جلوِ اسب بوده است.
wikijoo: جلودار
مترادف ها
جلودار
جلودار
جلودار
فراش، شاطر، پادو، نوکر، جلو دار
پیشرو، جارچی، منادی، خبر رسان، قاصد، جلو دار
پیشرو، منادی، قاصد، جلو دار
پیشرو، جلو دار، پیشقدم، پیشگام، پیشقراول، بال جناح، کامیون سر بسته
پیشرو، جلو دار
جلو دار، پیشتاز، طلایه، پیش لشگر، پیشقرال
فارسی به عربی
شاحنة
پیشنهاد کاربران
عقب از ع قب ساخته شده و میتوانست ا قب نیز نوشته شده باشد
عجل از ع جل ساخته شده و میتوانست ا جل نیز نوشته شده باشد . ( اجل = زودهنگام / عجل هم یعنی شتابان و زود )
=> اینکه اقب نداریم و عقب داریم دلیلش اینه که نیازی به جهت کاربری نیافت
... [مشاهده متن کامل]
حال عق چیست؟؟ عق همان کپ بوده یعنی کاپ که در کپشن / کاپوت / کپود یا کبود / کاپشن / کپسول و . . . آنرا داریم و 2 مینا دارد یکی برای پوشیدن و پنهان کردن و دیگری برای هر چیز تهدار و پاشنه دار مانند جام یا کاپ و فنجان
=> عقب که همان اکپ بوده یعنی بسیار ته مانده که اشاره به بخش انتهایی و ته مانده دارد .
عجل هم از ع جل ساخته شده یعنی بسیار جلو افتاده و اشاره به تندی و شتاب دارد / در اجل هم اشاره به زودهنگامی یافته
چرا ع / ا را پیش از کاربن اصلی ایندو تشخیص دادم؟؟؟ چون از حروف صدا دار برای 3 واجی کردن برخی از کاربن ( فعل ) های ایرانی به عربی استفاده شد
عجل از ع جل ساخته شده و میتوانست ا جل نیز نوشته شده باشد . ( اجل = زودهنگام / عجل هم یعنی شتابان و زود )
=> اینکه اقب نداریم و عقب داریم دلیلش اینه که نیازی به جهت کاربری نیافت
... [مشاهده متن کامل]
حال عق چیست؟؟ عق همان کپ بوده یعنی کاپ که در کپشن / کاپوت / کپود یا کبود / کاپشن / کپسول و . . . آنرا داریم و 2 مینا دارد یکی برای پوشیدن و پنهان کردن و دیگری برای هر چیز تهدار و پاشنه دار مانند جام یا کاپ و فنجان
=> عقب که همان اکپ بوده یعنی بسیار ته مانده که اشاره به بخش انتهایی و ته مانده دارد .
عجل هم از ع جل ساخته شده یعنی بسیار جلو افتاده و اشاره به تندی و شتاب دارد / در اجل هم اشاره به زودهنگامی یافته
چرا ع / ا را پیش از کاربن اصلی ایندو تشخیص دادم؟؟؟ چون از حروف صدا دار برای 3 واجی کردن برخی از کاربن ( فعل ) های ایرانی به عربی استفاده شد
پیشاهنگ، رهبر، پیشوا، پرچمدار
افرادی ورزیده وبسیار قدبلند بودند به عنوان پرچمدار لشکر یا محافظ یاهمان بادیگارد پادشاه استفاده میکردند
پیشرو
جلو. [ ج ِ ل َ ] ( ترکی ، ق ) پیش. قبل. قدام. ( ناظم الاطباء ) . || روبروی. مقابل. || پیشگاه. ( ناظم الاطباء ) . ( ناظم الاطباء ) . رجوع به جَلَو شود.
- از جلو کسی درآمدن ؛ خدمت و احسان بکسی کردن. ( فرهنگ نظام ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || خوب بحساب کسی رسیدن.
- جلو انداختن ؛ پیش انداختن. ( ناظم الاطباء ) .
- جلو چادر ؛ پیشگاه خیمه. ( ناظم الاطباء ) .
- جلودار ؛ نوکری که عنان اسب و غیره را گرفته و مقدم بر آن میرود.
- جلو کسی رفتن ؛ پیش باز کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ) .
- || حمله کردن بر کسی. ( ناظم الاطباء ) .
- جلو گرفتن ، جلوگیری کردن ؛ مانع شدن از پیش آمدن چیزی یا کسی. ( فرهنگ نظام ) .
■■■، قراول و یساول نیز ترکی اند
با تشکر
- از جلو کسی درآمدن ؛ خدمت و احسان بکسی کردن. ( فرهنگ نظام ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || خوب بحساب کسی رسیدن.
- جلو انداختن ؛ پیش انداختن. ( ناظم الاطباء ) .
- جلو چادر ؛ پیشگاه خیمه. ( ناظم الاطباء ) .
- جلودار ؛ نوکری که عنان اسب و غیره را گرفته و مقدم بر آن میرود.
- جلو کسی رفتن ؛ پیش باز کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ) .
- || حمله کردن بر کسی. ( ناظم الاطباء ) .
- جلو گرفتن ، جلوگیری کردن ؛ مانع شدن از پیش آمدن چیزی یا کسی. ( فرهنگ نظام ) .
■■■، قراول و یساول نیز ترکی اند
با تشکر
پیش قراول. . .
یساول . .
شاطر
جلودار. ( آنندراج ) . فرقه ای از سپاهیان چالاک که به لباس خاص خود پیش سواری سلاطین و امرا دوند. ( آنندراج ) . نوعی پیادگان با لباسهای چند رنگ و کلاهی چون تاجی بلند که پیشاپیش شاهان پیاده رفتندی و شایددر قدیم پیک و قاصد بوده اند. ( یادداشت مؤلف ) . پیاده رو. ( ناظم الاطباء ) . در عصر قاجار لباس شاطران کمرچین سرخ و کلاه بوقی سرخ و پاپیچ بوده. ( فرهنگ نظام ) . پیاده هایی با لباس خاص که در جلو کالسکه یا اسب شاه می رفتند. ( یادداشت مؤلف ) . خادمان امرای مشرق زمین اندکه از برای دویدن در پیشاپیش عرابه و کالسکه های ایشان تعلیم یافته بودند و ایلیای نبی هم بدین معنی در جلو کالسکه ٔ آحاب همی دوید. سرعت و تیزروی و دوام بعضی از این شاطرها خارج از باور است. ( قاموس کتاب مقدس ) .
... [مشاهده متن کامل]
جلودار. ( آنندراج ) . فرقه ای از سپاهیان چالاک که به لباس خاص خود پیش سواری سلاطین و امرا دوند. ( آنندراج ) . نوعی پیادگان با لباسهای چند رنگ و کلاهی چون تاجی بلند که پیشاپیش شاهان پیاده رفتندی و شایددر قدیم پیک و قاصد بوده اند. ( یادداشت مؤلف ) . پیاده رو. ( ناظم الاطباء ) . در عصر قاجار لباس شاطران کمرچین سرخ و کلاه بوقی سرخ و پاپیچ بوده. ( فرهنگ نظام ) . پیاده هایی با لباس خاص که در جلو کالسکه یا اسب شاه می رفتند. ( یادداشت مؤلف ) . خادمان امرای مشرق زمین اندکه از برای دویدن در پیشاپیش عرابه و کالسکه های ایشان تعلیم یافته بودند و ایلیای نبی هم بدین معنی در جلو کالسکه ٔ آحاب همی دوید. سرعت و تیزروی و دوام بعضی از این شاطرها خارج از باور است. ( قاموس کتاب مقدس ) .
... [مشاهده متن کامل]
پیشاهنگ
پرچم دارو جلو لشکر بودند 🏁🏁
پیشوا، رهبر
معنی فامیل جلودار یعنی پرچم دار لشکر . طایفه ای بودند با طایفه بنی اسد. سه روزبعد از شهادت امام حسین ( ع ) ویارانش، به کربلا رسیدند و پیکر مطهرشان را به خاک سپردند.
طلایه
جلودارمحله. نام قدیمی گتاب بوده است
جلو دارنده، مانع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)