جلو ی کسی درآمدن: جواب او را دادن پاسخ او را دادن، با او مقابله کردن ،
( ( جواب آدم ها را ندادن و جلوی ایشان در نیامدن من هم حدی داشت. ) )
( ( چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد، چ ۴۵، ۱۳۹۲. ص ۸۳ ) )
جلو کسی درآمدن : [عامیانه، کنایه ] با کسی مقابله کردن، حق کسی را کف دستش گذاشتن.
( ( جواب آدم ها را ندادن و جلوی ایشان در نیامدن من هم حدی داشت. ) )
( ( چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد، چ ۴۵، ۱۳۹۲. ص ۸۳ ) )
جلو کسی درآمدن : [عامیانه، کنایه ] با کسی مقابله کردن، حق کسی را کف دستش گذاشتن.