جلهه

لغت نامه دهخدا

( جلهة ) جلهة. [ ج َ هََ ] ( ع مص ) برهنه شدن پیش سر از موی. ( منتهی الارب ). رجوع به جَلَه شود.

جلهة. [ ج َ هََ ] ( ع اِ ) خرسنگ مدور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || محله وکرانه وادی. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ، جِلاء. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || خرما که با شیر آمیخته شود و آن مسمن بدن است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

خرسنگ مدور یا محله و کرانه وادی یا خرما که با شیر آمیخته شود و آن مسمن بدن است

پیشنهاد کاربران

بپرس