جلقه
لغت نامه دهخدا
جلقة. [ ج ِل ْ ل ِ ق َ ]( ع ص ) زن گنده پیر. || ناقه کلانسال. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به ماده قبل شود.
جلقة. [ ج َ ل َ ق َ ] ( ع اِ ) جای ظهور دندان از لب وقت خنده. ( منتهی الارب ). ظهور دندان از لب وقت خنده. ( ناظم الاطباء ).
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید