دیکشنری
مترجم
بپرس
جلعاب
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
جلعاب. [ ج َ ] ( ع ص ) دراز. ( منتهی الارب ): کان سعدبن معاذ رجلا جلعاباً. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک