جلجب

لغت نامه دهخدا

جلجب. [ ج َ ج َ ] ( ع ص ) پیر ضَخم. ( از یادداشت های دهخدا ). جِلجاب. جلجابة. پیر فرتوت و کلان که موی پیش سرش افتاده باشد. ( منتهی الارب ).

جلجب. [ ج ِ ج َب ب ] ( ع ص ) دراز. طویل. ( منتهی الارب ).

جلجب. [ ج َ ج َ ] ( اِخ ) نام مردی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

جلجب. [ ج َ ج َ] ( ع ص ) جلجاب. ( منتهی الارب ). رجوع به جلجاب شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس