جَلبِ تَوَجُّه کَردَن: آگاه کردن، واکشیدن، واکشی، توی چشم خوردن، به چشم آمدن، به نگر آمدن، چشمگیر بودن/ شدن، خودنمایی کردنتوی چشم خوردنبه چشم آمدنبه نظر آمدنچشمگیر بودن/ شدنmake a splashcatch one's eyeDraw attention, Rivet attention+ عکس و لینک