جلالی، بیژن (تهران ۱۳۰۶ـ همان جا ۱۳۷۸ش)
جلالی، بیژن
شاعر ایرانی. در رشتۀ علوم طبیعی در فرانسه درس خواند، امّا نیمه کاره رها کرد و به ایران آمد. دورۀ زبان و ادبیات فرانسوی را در دانشگاه تهران به پایان برد و در شرکت پتروشیمی به کار مشغول شد. سروده های او به نثر و اغلب بسیار کوتاه و درون مایۀ بیشتر آن ها تنهایی، جاودانگی و خداوند است. ازجملۀ دفترهای شعرش می توان به روزها (تهران، ۱۳۴۱)، دل ما و جهان (تهران، ۱۳۴۴)، آب و آفتاب (تهران، ۱۳۶۲)، روزانه ها (تهران، ۱۳۷۳)، نقش جهان (تهران، ۱۳۸۱) اشاره کرد. او خواهرزادۀ صادق هدایت بود، ازدواج نکرد و به عارضۀ مغزی درگذشت. شعرهایش در دهۀ ۱۳۷۰ و پس از مرگ مورد توجه گسترده تری قرار گرفت. عده ای از دوستانش، پس از مرگ او، جایزه ای را به نام او بنیاد نهادند و از ۱۳۸۱ به گروهی از شاعران و منتقدان ادبی اهدا کردند. تفصیل شرح حال او را می توان در کتاب زمزمه ای برای ابدیّت (کامیار عابدی، تهران، ۱۳۷۹) یافت.
جلالی، بیژن
شاعر ایرانی. در رشتۀ علوم طبیعی در فرانسه درس خواند، امّا نیمه کاره رها کرد و به ایران آمد. دورۀ زبان و ادبیات فرانسوی را در دانشگاه تهران به پایان برد و در شرکت پتروشیمی به کار مشغول شد. سروده های او به نثر و اغلب بسیار کوتاه و درون مایۀ بیشتر آن ها تنهایی، جاودانگی و خداوند است. ازجملۀ دفترهای شعرش می توان به روزها (تهران، ۱۳۴۱)، دل ما و جهان (تهران، ۱۳۴۴)، آب و آفتاب (تهران، ۱۳۶۲)، روزانه ها (تهران، ۱۳۷۳)، نقش جهان (تهران، ۱۳۸۱) اشاره کرد. او خواهرزادۀ صادق هدایت بود، ازدواج نکرد و به عارضۀ مغزی درگذشت. شعرهایش در دهۀ ۱۳۷۰ و پس از مرگ مورد توجه گسترده تری قرار گرفت. عده ای از دوستانش، پس از مرگ او، جایزه ای را به نام او بنیاد نهادند و از ۱۳۸۱ به گروهی از شاعران و منتقدان ادبی اهدا کردند. تفصیل شرح حال او را می توان در کتاب زمزمه ای برای ابدیّت (کامیار عابدی، تهران، ۱۳۷۹) یافت.