جلاس

لغت نامه دهخدا

جلاس. [ ج ُ ل ْ لا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ جالس. ( اقرب الموارد ) رجوع به جالس شود. || ج ِ جلیس ، بمعنی همنشین. ( منتهی الارب ). رجوع به جلیس شود.

جلاس. [ ج ِ ] ( ع مص ) مجالسة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مجالسة شود.

جلاس. [ ج ُ ] ( اِخ ) ابن سوید انصاری از صحابیان است. ( منتهی الارب ). و رجوع به الامتاع و المؤانسة ج 1 ص 453 و 454 و 479 شود.

جلاس. [ ج ُ ] ( اِخ ) ابن عمرو از صحابیان است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

جمع جالس وجلیس
( صفت اسم ) جمع جالس و جلیس .
ابن عمرو از صحابیان است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جلاس (ابهام زدایی). جلاس ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • جلاس بن عمرو راسبی، جلاس یا حلاس بن عمرو راسبی یکی از شهدای کربلا• جلاس بن سوید انصاری، جُلاس بن سُوَید انصاری، از منافقان توبه کار
...

پیشنهاد کاربران

جلسه نشین ( کسی که مداوم درجلسات می نشینند و درجلسات مختلف شرکت می کند )

بپرس