جل پانی. [ ج ُ ل ِ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرادف جل آب : آنکه زین کافردلان دارد امید پوششی آخر او را لذت خواهش جل پانی کند.فوقی یزدی ( از آنندراج ).نگار من که مرا مست جام سستی دیدلبش گرفت به کف جرعه نواخوانی مرا ز خانه برون کرد آنکه از سر خشم چو گبر کز بر خود رد کند جل پانی.فوقی یزدی ( از آنندراج ).