جفیل

لغت نامه دهخدا

جفیل. [ ج َ ] ( ع ص ، اِ ) بسیار. کثیر. ( از اقرب الموارد ). آنچه به بسیاری وصف کنند آنرا. ( منتهی الارب ). || آنچه بریده شود از زراعت وقت کلانی.( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || پشم.( از ذیل اقرب الموارد ). پشم بسیار. ( منتهی الارب ).

جفیل.[ ج ِف ْ ف ] ( ع ص ، اِ ) جفول. اسب ترسو و رمنده. || ترسو. بزدل. ترسان از سایه خود. خائف. || بدگمان. ظنین. ( دزی ). رجوع به جفول شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس