جفو

لغت نامه دهخدا

جفو. [ ج َف ْوْ ] ( ع مص ) ستم کردن. || ملازم نگردیدن مال خود را. || دور شدن از چیزی. ( منتهی الارب ). برگشتن و دور شدن و ترک کردن : جفت جفونی النوم ؛ یعنی پلکهای من خواب را ترک گفتند. ( دزی ).

فرهنگ فارسی

ستم کردن یا ملازم نگردیدن مال خود را یا دور شدن از چیزی برگشتن و دور شدن و ترک کردن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
کنار شدن. دور شدن در قاموس هست «جفا جفاء و تجافی: لم یلزم مکانه» در اقرب الموارد تصریح می‏کند که اصل آن وادی است. لذا در عنوان «جفو» آوردیم با آنکه مصدرش جفاء است . آیه در تعریف اهل ایمان است یعنی پهلویشان از خوابگاهها دوری کند و پروردگارشان را با بیم و امید می‏خوانند (و برای عبادت و خوابیدن دور می‏شوند) اِلّهُمَ اجْعَلْنا مِنْهُمْ این صیغه و این مادّه بیشتر از یکبار در کلام اللّه نیامده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس