جفری لایونل دامر ( به انگلیسی: Jeffrey Lionel Dahmer ) ( زادهٔ ۲۱ مه ۱۹۶۰ – درگذشتهٔ در ۲۸ نوامبر ۱۹۹۴ ) قاتل زنجیره ای، مجرم جنسی و آدمخوار اهل آمریکا بود.
والدین او از بنیادگرایان مسیحی بودند و زمانیکه جفری ۱۸ سال داشت، پس از سال ها درگیری از یکدیگر جدا شدند.
... [مشاهده متن کامل]
وی اولین قتل خود را در سال ۱۹۷۸ و تنها چند روز پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان مرتکب شد. دامِر پسری ۱۹ ساله به نام استیون هیکس را به خانه خویش دعوت کرد، ولی سرانجام او را کشت زیرا نمی خواست استیون او را ترک کند.
جفری بعدها در دانشگاه اوهایو حضور پیدا کرد اما بعد از ۲ ترم اخراج شد. سپس به ارتش آمریکا ملحق شد، اما پس از ۲ سال به علت نوشیدن بی رویه الکل از ارتش نیز اخراج شد. او بعد از این واقعه، به میامی بیچ فلوریدا رفت زیرا نمی توانست با والدینش رو به رو شود و از سرما نیز خسته بود.
وی مابین ژوئن ۱۹۷۸ تا ۱۹ ژوئیه ۱۹۹۱، ۱۷ مرد را به نحو فجیعی سلاخی کرد. او همچنین علاقه زیادی به آدمخواری داشت زیرا باور داشت که با خوردن گوشت قربانیانش آنها دوباره در درون وی زنده خواهند شد.
دامِر سرانجام در ۲۲ ژوئیه سال ۱۹۹۱، درحالی که مرد دیگری را فریب داده بود، دستگیر شد. در حین تلاش برای قتل، این فرد توانست فرار کند و خود را به پلیس برساند.
قصاب میلواکی که سرانجام به حبس ابد محکوم شده بود، در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۹۴ به دست یک هم سلولی به قتل رسید.
• دامِر با آنکه بینایی ضعیفی داشت اما در طول دادگاه هیچگاه عینک به چشم نمی زد؛ زیرا جمع های شلوغ باعث اضطراب او می شدند.
• او از طرفداران سرسخت مجموعهٔ جنگ ستارگان و جن گیر بود؛ بطوریکه حتی گاهی قبل از به قتل رساندن افراد، آنها را وادار می کرد تا این فیلم ها را همراه با وی تماشا کنند.
• جفری در کودکی به معلم مورد علاقه اش یک شیشه بچه قورباغه هدیه داد اما روز بعد متوجه شد که آن معلم، قورباغه ها را به پسر دیگری اهدا کرده است. او که از اینکار بسیار عصبانی شده بود، دزدکی وارد خانهٔ پسر می شود و با ریختن بنزین در تُنگ قورباغه ها، آنها را می کُشد.
• برخلاف شایعاتی مبنی بر اینکه دامِر با گوشت انسان پذیرای دوستانش بود، خود او همواره این داستان ها را دروغ می دانست. او حتی در زندان سعی کرد با یکی از هم محله ای هایش تماس گرفته و به او اطمینان دهد که این مسئله حقیقت ندارد اما آن زن تماس های او را بی جواب گذاشت.
• یکی از هم خدمتی هایش در مصاحبه ای مدعی شد: «اهمیتی نداشت تا چه اندازه بر سر مسئله ای با او مخالف بودی؛ او همیشه می توانست تو را متقاعد کند و به جبههٔ خود بکشاند. »
• طبق گفته های پاتریک کِنِدی ( کاراگاه اصلی پرونده ) جفری به طور روزانه پول، سیگار و صدها نامه از زنان و مردانی که شیفته اش شده بودند و گاهی حتی قصد دوستی با او را داشتند، دریافت می کرد.
• تنها مقتولی که جفری از قبل قصد کشتن و همچنین هیچ خاطره ای از نحوهٔ کشتنش در ذهن نداشت، استیون تومی ۲۶ ساله بود. او استیون را در باری ملاقات و به اتاقش در هتل دعوت می کند، اما فردای آن شب زمانیکه از خواب بیدار می شود، بدن بی جان تومی درحالی که سینه اش بر اثر ضربات مشت فرورفته و از دهانش خون می چکید او را به شدت شوکه و کلافه کرد. او نیز مجبور می شود جسد تومی را در چمدانی بزرگ به بیرون انتقال دهد. در حین جابه جایی جسد، راننده تاکسی ای که به دنبال جفری آمده بود، از وزن سنگین چمدان گلایه می کند و به شوخی می گوید: «چی توی این چمدونه؟ جنازه؟»

والدین او از بنیادگرایان مسیحی بودند و زمانیکه جفری ۱۸ سال داشت، پس از سال ها درگیری از یکدیگر جدا شدند.
... [مشاهده متن کامل]
وی اولین قتل خود را در سال ۱۹۷۸ و تنها چند روز پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان مرتکب شد. دامِر پسری ۱۹ ساله به نام استیون هیکس را به خانه خویش دعوت کرد، ولی سرانجام او را کشت زیرا نمی خواست استیون او را ترک کند.
جفری بعدها در دانشگاه اوهایو حضور پیدا کرد اما بعد از ۲ ترم اخراج شد. سپس به ارتش آمریکا ملحق شد، اما پس از ۲ سال به علت نوشیدن بی رویه الکل از ارتش نیز اخراج شد. او بعد از این واقعه، به میامی بیچ فلوریدا رفت زیرا نمی توانست با والدینش رو به رو شود و از سرما نیز خسته بود.
وی مابین ژوئن ۱۹۷۸ تا ۱۹ ژوئیه ۱۹۹۱، ۱۷ مرد را به نحو فجیعی سلاخی کرد. او همچنین علاقه زیادی به آدمخواری داشت زیرا باور داشت که با خوردن گوشت قربانیانش آنها دوباره در درون وی زنده خواهند شد.
دامِر سرانجام در ۲۲ ژوئیه سال ۱۹۹۱، درحالی که مرد دیگری را فریب داده بود، دستگیر شد. در حین تلاش برای قتل، این فرد توانست فرار کند و خود را به پلیس برساند.
قصاب میلواکی که سرانجام به حبس ابد محکوم شده بود، در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۹۴ به دست یک هم سلولی به قتل رسید.
• دامِر با آنکه بینایی ضعیفی داشت اما در طول دادگاه هیچگاه عینک به چشم نمی زد؛ زیرا جمع های شلوغ باعث اضطراب او می شدند.
• او از طرفداران سرسخت مجموعهٔ جنگ ستارگان و جن گیر بود؛ بطوریکه حتی گاهی قبل از به قتل رساندن افراد، آنها را وادار می کرد تا این فیلم ها را همراه با وی تماشا کنند.
• جفری در کودکی به معلم مورد علاقه اش یک شیشه بچه قورباغه هدیه داد اما روز بعد متوجه شد که آن معلم، قورباغه ها را به پسر دیگری اهدا کرده است. او که از اینکار بسیار عصبانی شده بود، دزدکی وارد خانهٔ پسر می شود و با ریختن بنزین در تُنگ قورباغه ها، آنها را می کُشد.
• برخلاف شایعاتی مبنی بر اینکه دامِر با گوشت انسان پذیرای دوستانش بود، خود او همواره این داستان ها را دروغ می دانست. او حتی در زندان سعی کرد با یکی از هم محله ای هایش تماس گرفته و به او اطمینان دهد که این مسئله حقیقت ندارد اما آن زن تماس های او را بی جواب گذاشت.
• یکی از هم خدمتی هایش در مصاحبه ای مدعی شد: «اهمیتی نداشت تا چه اندازه بر سر مسئله ای با او مخالف بودی؛ او همیشه می توانست تو را متقاعد کند و به جبههٔ خود بکشاند. »
• طبق گفته های پاتریک کِنِدی ( کاراگاه اصلی پرونده ) جفری به طور روزانه پول، سیگار و صدها نامه از زنان و مردانی که شیفته اش شده بودند و گاهی حتی قصد دوستی با او را داشتند، دریافت می کرد.
• تنها مقتولی که جفری از قبل قصد کشتن و همچنین هیچ خاطره ای از نحوهٔ کشتنش در ذهن نداشت، استیون تومی ۲۶ ساله بود. او استیون را در باری ملاقات و به اتاقش در هتل دعوت می کند، اما فردای آن شب زمانیکه از خواب بیدار می شود، بدن بی جان تومی درحالی که سینه اش بر اثر ضربات مشت فرورفته و از دهانش خون می چکید او را به شدت شوکه و کلافه کرد. او نیز مجبور می شود جسد تومی را در چمدانی بزرگ به بیرون انتقال دهد. در حین جابه جایی جسد، راننده تاکسی ای که به دنبال جفری آمده بود، از وزن سنگین چمدان گلایه می کند و به شوخی می گوید: «چی توی این چمدونه؟ جنازه؟»
