جفتک انداختن. [ ج ُ ت َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) جفته انداختن. لگد پراندن. از پشت با دو پا لگد پرانیدن. لگد زدن. آلیزیدن. رکل. اسکیزه. اسکیزیدن. || مخالفت کردن. ( فرهنگ عامیانه ). || بدرفتاری کردن. بدلعابی کردن. ( فرهنگ عوام ). || دیر پذیرفتن. سخت قبول کردن چیزی را و دردسر ایجاد کردن.