جفتن. [ ج َ / ج ُ ت َ ] ( مص ) خم شدن. مایل شدن. انحنا پذیرفتن. منحنی گردیدن. چفتن. ( شعوری ). مایل شدن و کج شدن. ( ناظم الاطباء ). || بدتر از بد شدن کاری. || داربست ساختن از برای تاک. ( ناظم الاطباء ).