جفت گیر. [ ج ُ ] ( نف مرکب ) جفت گیری کرده. با جفت بهم آمده. باجفت فراهم آمده ، به قصد نتاج و باروری : ز ترک چگل خواست چینی کمان به جم گفت کای نامور میهمان کزین دو کبوتر شده جفت گیرکدام است رایت که دوزم به تیر.اسدی.