جفت گرفتن. [ ج ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) همسر گرفتن. زنی را به همسری اختیار کردن. مردی را به شوهری برگزیدن. ازدواج. زناشوئی : شنیده ام که در این روزها کهن پیری خیال بست به پیرانه سر که گیرد جفت.
سعدی.
|| برگزیدن مادینه نرینه ئی را به جفتی. اختیار کردن نرینه مادینه ئی را به جفتی : دعا کردن تاخدای تعالی وی را آهو گرداند و جفت گیرد و باز مردم شود. ( مجمل التواریخ ).
فرهنگ فارسی
همسر گرفتن زنی را به همسری اختیار کردن مردی را به شوهری برگزیدن