جفت و جلا کردن. [ ج ُ ت ُ ج َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نظیر ریش و گیس بهم بافتن. پشت هم انداختن. ( امثال و حکم دهخدا ). حقه جور کردن. پشت هم اندازی کردن : شبانه روز کارش جفت و جلا کردن و مال مردم به مفت بردن است. ( فرهنگ عوام ). || مرتب کردن : این در را خوب جفت و جلا کرده اند. ( فرهنگ عوام ).
فرهنگ فارسی
نظیر ریش و گیس بهم بافتن پشت هم انداختن یا مرتب کردن .
پیشنهاد کاربران
جفت و جلا کردن : [عامیانه، اصطلاح] مرتب کردن، حقه جور کردن.