جفت اوردن

لغت نامه دهخدا

( جفت آوردن ) جفت آوردن. [ ج ُ وَ دَ ] ( مص مرکب ) پیوستن و متصل کردن. ( ناظم الاطباء ). قرین کردن دو چیز را با یکدیگر :
دو گوهر یکی آتش و دیگر آب
بدل یک ز دیگر گرفته شتاب
تو خواهی که برخیره جفت آوری
همی باد را در نهفت آوری.
فردوسی.
|| زوج آوردن. ( ناظم الاطباء ). کسی را به همسری گرفتن. کسی را جفت خویش قرار دادن. || در بازی نرد، آوردن دو مهره است که شماره نقطه های آنها یکسان باشد مانند جفت یک ( که گاه جفت کور و دوکور هم گویند ) و جفت سه و جفت چهار و جفت پنج و جفت شش.

فرهنگ فارسی

( جفت آوردن ) پیوستن و متصل کردن قرین کردن دو چیز را با یکدیگر .

پیشنهاد کاربران

بپرس