جفاله
لغت نامه دهخدا
جفاله. [ ج ُ ل َ ] ( ع اِ ) جماعت و گروه مردم. || سرجوش دیگ. ( منتهی الارب ). || آب آورد سیل. ( منتهی الارب ). رجوع به جفال شود.
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
جفاله. [ج ُ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) گله مرغان. ( شرفنامه منیری ) . فوج و جوق و گله مرغان را گویند. ( برهان ) . ظاهراً مصحف جغاله است. رجوع شود به جغاله در همین لغت نامه.
جفاله. [ ج ُ ل َ ] ( ع اِ ) جماعت و گروه مردم. || سرجوش دیگ. ( منتهی الارب ) . || آب آورد سیل. ( منتهی الارب ) . رجوع به جفال شود.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
جفاله. [ ج ُ ل َ ] ( ع اِ ) جماعت و گروه مردم. || سرجوش دیگ. ( منتهی الارب ) . || آب آورد سیل. ( منتهی الارب ) . رجوع به جفال شود.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا