جفاف
لغت نامه دهخدا
جفاف.[ ج ُ ] ( ع ص ) چیزی خشک گردیده از چیزها که برای خشک کردن گذاشته باشند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
جفاف. [ ج ُ ] ( اِخ ) آبی است مر بنی جعفربن کلاب را در سرزمین ایشان. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
آبی است مر بنی جعفر بن کلاب را در سرزمین ایشان .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید