جفاخ

لغت نامه دهخدا

جفاخ. [ ج َف ْ فا ] ( ع ص )متکبر. فخار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). متکبر فخار ولاف زننده. ( ناظم الاطباء ). بادبر یا بادپر. ( مهذب الاسماء ). رجوع به بادبر و بادپر در همین لغت نامه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس