اﷲاﷲ این جفا با ما مکن
لطف کن امروز را فردا مکن.
مولوی.
دربانم رها نکرد و جفا کرد.( گلستان سعدی ). شاهد که با رفیقان آید بجفا کردن آمده است. ( گلستان سعدی ).
اگر هزار جفاسروقامتی بکندچو خود بیاید عذرش بباید آوردن.
سعدی.
مرد و زن گر بجفا کردن من برخیزندگر بگردم ز وفای تو نه مردم که زنم.
سعدی.
|| ناسزاگوئی. دشنام گفتن. جفا گفتن : قتیبه بفرمود تا منادی بانگ کرد و مردمان گرد آمدند پس برخاست و خطبه خواند و خدای را ثنا کرد و ایشان را دیگر باره نکوهید و جفا کرد و سخنهای درشت گفت. ( ترجمه طبری بلعمی ). رجوع به جفا گفتن شود.