جفا رفتن. [ ج َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) ستم رسیدن از کسی بدیگری. جفا وارد آمدن. ظلم و بیداد رسیدن : عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود مجنون ز آستانه لیلی کجا رود.
سعدی.
گر ز دست زلف مشکینت خطائی رفت رفت ور ز هندوی شما بر ما جفائی رفت رفت.
حافظ.
فرهنگ فارسی
ستم رسیدن از کسی بدیگری جفا وارد آمدن ظلم و بیداد رسیدن .