جغور بغور
/jaqurbaqur/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
٢. (صفت ) [مجاز] زشت، ناهماهنگ، و آشفته.
دانشنامه آزاد فارسی
جَغور بَغور
(یا: حسرت الملوک) از غذاهای ایرانی (← آشپزی_ایرانی،_مکتب)، فراهم آمده از دل و قلوه و جگر گوسفند یا گوساله، پیاز حلقه حلقه شده، سیر کوبیده، ادویه، فلفل قرمز ساییده، گرد لیمو، زردچوبه، روغن و نمک. در وجه تسمیۀ آن به حسرت الملوک آورده اند که چون خانم های محترم را داخل شدن به دکّان فقیرانۀ جگرکی دون شأن خانمانه تلقی می شد، آن را حسرت الملوک نام کرده اند که از آن به کنایه نامی زنانه افاده می شود. این روایت را دربارۀ ناصر الدین شاه قاجار نیز نقل کرده اند. نیز ← اندرونه،_خوراک
(یا: حسرت الملوک) از غذاهای ایرانی (← آشپزی_ایرانی،_مکتب)، فراهم آمده از دل و قلوه و جگر گوسفند یا گوساله، پیاز حلقه حلقه شده، سیر کوبیده، ادویه، فلفل قرمز ساییده، گرد لیمو، زردچوبه، روغن و نمک. در وجه تسمیۀ آن به حسرت الملوک آورده اند که چون خانم های محترم را داخل شدن به دکّان فقیرانۀ جگرکی دون شأن خانمانه تلقی می شد، آن را حسرت الملوک نام کرده اند که از آن به کنایه نامی زنانه افاده می شود. این روایت را دربارۀ ناصر الدین شاه قاجار نیز نقل کرده اند. نیز ← اندرونه،_خوراک
wikijoo: جغور_بغور
پیشنهاد کاربران
جغور بغور : [عامیانه، اصطلاح] جگر و دل و قلوه ی گاو یا گوسفند که خرد کرده و با پیاز در روغن سرخ کنند.
جغور بغور مرکب است از دو کلمه ( شاه خور ) به اختصار ( شه خور ) و فعل ( بخور ) ورویهم یعنی ( غذای شاهانه بخور ) به واقع یا طنز یا همان
حسرت الملوک
حسرت الملوک