جغه


برابر پارسی: تاج، افسر

لغت نامه دهخدا

جغه. [ ج ِغ ْ غ َ / غ ِ ] ( اِ ) زیوری است که از پر درنا یاکلنگ یا مرغ ماهیخوار سازند و بر کلاه نهند و بیشتر بهادران و دلیران بر سر گذارند. ( شعوری ج 1 ص 324 ) جقه. جیقه. جیغه. رجوع به همین لغات شود. توسعاً به معنی تاج هم بکار میرود.
- بته جغه ؛ نقش سرو سرافکنده که نشانه ایران و ایرانیان است و بر روی فرشها و پارچه ها و خاتم کاریها و سایر زیورها و صنایع دستی ایران دیده میشود.
- جغه چوبی ؛ کبر شاهزادگان.
- جغه چوبی زدن ؛ لاف زدن شاهزاده فقیر و بی منزلت.

فرهنگ فارسی

تاج، افسر، نیمتاج، هرچیزشبیه به تاج که کلاه بزنند
( اسم ) ۱- تاج افسر. ۲- هر چیز تاج مانند که بکلاه نصب کنند.

فرهنگ معین

(جِ غِّ ) (اِ. ) ۱ - تاج ، افسر. ۲ - هر چیز تاج مانند که به کلاه نصب کنند.

فرهنگ عمید

=جقه

گویش مازنی

/jaghe/ حالت مبارزه دو گربه یا دو سگ، گاهی برای دو انسان نیز به کار می رود - دعوا ۳سگ جنگی & صدای جنگ دو سگ – دیگری سگها

جدول کلمات

تاج ، افسر

پیشنهاد کاربران

به ترکی جغتایی میشه جغه تای
برگردان ترکی آن میشه جغه تای

بپرس