جغدی پیر

دانشنامه عمومی

«جغدی پیر» از اشعار نیما یوشیج است.
هیس! مبادا سخنی، جوی آرام از برِ درّه بغلتید و برفت آفتاب از نگهش سرد به خاک پرشی کرد و برنجید برفت.
در همه جنگل مغموم، دگر نیست زیبا صنمان را خبری دلربائی ز پی استهزا خنده ای کرد و پس آنگه گذری.
این زمان بالش در خونش فرو جغد بر سنگ نشسته است خموش هیس! مبادا سخنی، جغدی پیر پای در قیر به ره دارد گوش.
نیما مکان سرایش این شعر را «جنگل کلارزمی» و تاریخ آن را «شهریور ۱۳۲۰» ذکر کرده است. [ ۱]
در شعر نیما، جغد نماد استبداد است و با شرایط اجتماعی و سیاسی ارتباط دارد. [ ۲]
جلال آل احمد در این شعر، جغد را نشانهٔ ناامیدی، گوشه گیری و تنهایی می داند. او این شعر را با بوف کور اثر صادق هدایت مقایسه می کند و می نویسد:«  آیا فکر نمی کنید که اگر هدایت در نثر و نیما در شعر دورهٔ خفقان – آن یکی به «بوف کور» و این دیگری به «جغدی پیر» پناه برده اند، علتی دارد؟ و آن هم علت واحدی! فکر نمی کنید که چنین مواردی نمی تواند سرسری گرفته شود؟ از این نکتهٔ اساسی گذشته نیما اصولاً شاعری است بدبین. گذشته از اشعار دورهٔ اخیر او که مایهٔ پیچیده و فراری از امید و خوشبینی در آنها نهاده شده – خوشبینی و امیدی که باز هم غم انگیز و دلگزا است – گذشته از این اشعار، چه در دوران خفقان و چه پیش از آن «افسانه» و «قصهٔ رنگ پریده» و «ای شب» و غیره . . . سرشار از بدبینی است. »[ ۳]
↑ دربارهٔ تاریخ سرایش شعرهای نیما اختلاف نظر وجود دارد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به مناقشه ها درباره نیما یوشیج.
عکس جغدی پیر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس