جغدوار

لغت نامه دهخدا

جغدوار. [ ج ُ ] ( ص مرکب ) مانندجغد. بسان جغد. دارای خوی و رفتار جغد :
خراب عالم و ما جغدوار و این نه عجب
عجب از آن که نمانند جغد را به خراب.
سوزنی.
رجوع به جغد شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس