جغاله. [ ج َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) گروهی از مرغان. ( صحاح الفرس ). جوقی بود از مرغان. ( اسدی ). فوجی از مرغان. ( برهان ). خیل مرغان. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). گله مرغان. سِرب. جوق. جوقه : ز مرغ و آهو رانم به جویبار و به دشت از این جغاله جغاله وزان قطارقطار.
عنصری.
آمد تازان ز هند مرغ بهاری روی نهاده به ما جغاله جغاله.