جغال

لغت نامه دهخدا

جغال. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه شهرستان ماکو واقع در 20هزارگزی شمال خاوری سیه چشمه و 3500 گزی شمال خاوری راه ارابه رو امامقلی کندی. کوهستانی و سردسیر و هوای آن سالم است 217 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالی جاجیم بافی است راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

جغال. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز و واقع در 7هزارگزی جنوب چاپشلو سر راه مالرو عمومی بشارت. جلگه و هوای آن معتدل است و 124 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

پیشنهاد کاربران

جغال درترکی آذری یعنی کسی که قاعده را در بازی به هم می زند
جغالو به چه معنی است

بپرس