جعنم

لغت نامه دهخدا

جعنم. [ ] ( اِخ ) الخیربن خلیبةبن ساجی بن موهب الصدفی. یکی از شرکت کنندگان در بیعت تحت الشجره بود و پیغامبر اسلام ( ص ) پیراهن و نعلین خود را بدو پوشانید و تارهائی از موی خویش بدو داد. ابن یونس گوید که وی شاهد فتح مصر بوده است. ابن عبدالبر در کتاب الاصابة گوید: جعنم در جنگ رده کشته شد اما این تصحیفی است که بر او روی داده است.( حسن المناظره فی اخبار مصر و القاهره ج 1 ص 86 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس