جعفری، شعبان (تهران ۱۳۰۰ـ امریکا ۱۳۸۵ش)
جعفری، شعبان
(معروف به شعبان بی مخ) زورخانه دار و ماجراجوی سیاسی. تحصیلات ناقص و ناتمام دبیرستانی داشت. به سبب بی انضباطی و سرکشی در مدرسه به او لقب «بی مخ» داده بودند، که در تاریخ معاصر ایران به همین لقب خوانده می شود. در اواخر ۱۳۲۶ش با عربده کشی در تماشاخانۀ فردوسی شناخته شد. مردی تنومند و در ورزش های باستانی ماهر بود. نخست از پیروان آیت الله کاشانی و از مدافعان نهضت ملی به شمار می رفت. در وقایع ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نوچه های خود را به طرفداری از دکتر مصدق و علیه قوام السلطنه به خیابان ها آورد. اما در نهم اسفند همان سال در حمایت از شاه، که قصد خروج از کشور داشت، به اتفاق چند تن از سردسته های جوانان جنوب شهر، ازجمله طیب حاج رضایی، حسین رمضان یخی و امیر موبور با دکتر مصدق به مخالفت برخاست. در وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دفاتر و روزنامه های حزب توده و حامیان دکتر مصدق حمله ور شد. بعد از سقوط مصدق، طرف توجه و عنایت شاه و دربار قرار گرفت و زورخانۀ بزرگی به نام باشگاه ورزشی جعفری در شمال پارک شهر تهران تأسیس کرد. از ماجراهای منسوب به او مجروح کردن دکتر فاطمی، وزیر خارجۀ مصدق، بود که در خاطراتش آن را انکار کرده است. با سقوط سلطنت پهلوی، به امریکا رفت و تا هنگام مرگ وفاداری خود را به سلطنت پهلوی حفظ کرد. خاطرات شعبان جعفری به تقریر وی و تحریر هما سرشار به زبان فارسی در امریکا چاپ و منتشر شده است. او در اواخر عمر با فقر دست به گریبان بود.
جعفری، شعبان
(معروف به شعبان بی مخ) زورخانه دار و ماجراجوی سیاسی. تحصیلات ناقص و ناتمام دبیرستانی داشت. به سبب بی انضباطی و سرکشی در مدرسه به او لقب «بی مخ» داده بودند، که در تاریخ معاصر ایران به همین لقب خوانده می شود. در اواخر ۱۳۲۶ش با عربده کشی در تماشاخانۀ فردوسی شناخته شد. مردی تنومند و در ورزش های باستانی ماهر بود. نخست از پیروان آیت الله کاشانی و از مدافعان نهضت ملی به شمار می رفت. در وقایع ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نوچه های خود را به طرفداری از دکتر مصدق و علیه قوام السلطنه به خیابان ها آورد. اما در نهم اسفند همان سال در حمایت از شاه، که قصد خروج از کشور داشت، به اتفاق چند تن از سردسته های جوانان جنوب شهر، ازجمله طیب حاج رضایی، حسین رمضان یخی و امیر موبور با دکتر مصدق به مخالفت برخاست. در وقایع ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دفاتر و روزنامه های حزب توده و حامیان دکتر مصدق حمله ور شد. بعد از سقوط مصدق، طرف توجه و عنایت شاه و دربار قرار گرفت و زورخانۀ بزرگی به نام باشگاه ورزشی جعفری در شمال پارک شهر تهران تأسیس کرد. از ماجراهای منسوب به او مجروح کردن دکتر فاطمی، وزیر خارجۀ مصدق، بود که در خاطراتش آن را انکار کرده است. با سقوط سلطنت پهلوی، به امریکا رفت و تا هنگام مرگ وفاداری خود را به سلطنت پهلوی حفظ کرد. خاطرات شعبان جعفری به تقریر وی و تحریر هما سرشار به زبان فارسی در امریکا چاپ و منتشر شده است. او در اواخر عمر با فقر دست به گریبان بود.