جعبه فندک

دانشنامه عمومی

"جعبه فندک" ( دانمارکی: Fyrtøjet ) یک قصه ادبی نوشته شده توسط هانس کریستین آندرسن در مورد یک سرباز است که یک فندک جادویی به دست می آورد که قادر است سه سگ قدرتمند را برای انجام کارهای خود احضار کند. هنگامی که سرباز یکی از سگ ها را فرستاد تا شاهزاده خانم در خواب را به اتاق خود منتقل کند ، به اعدام محکوم می شود اما با حیله گری سگ ها را برای نجات جان خود احضار می کند. [ ۱] [ ۲]
این داستان در یک فولکور اسکاندیناوی وجود دارد که اندرسن در کودکی آموخته است ، اما شباهت هایی با " علاءالدین و چراغ جادو " و دیگر قصه ها به آن اشاره شده است دارد. داستان یکی از اولین افسانه های آندرسن بود و توسط CA Reitzel در کپنهاگ ، دانمارک در ۸ مه ۱۸۳۵ در یک جزوه ارزان قیمت با سه داستان دیگر از اندرسن منتشر شد. منتقدان دانمارکی که از سبک غیررسمی و عدم اخلاق آنها بیزار بودند ، این چهار داستان را مطلوب قبول نکردند. در سال ۱۹۴۶، "جعبه فندک" منبع اصلی اولین فیلم انیمیشن دانمارک بود ، و در سال ۲۰۰۷ یک باله با لباس و مناظر طراحی شده توسط ملکه مارگرته دوم برگزار شد .
داستان با بازگرداندن یک سرباز فقیر از خانه به جنگ باز می شود. او با جادوگری روبرو می شود ، که از او می خواهد برای پیدا کردن یک فندک جادویی ، وارد یک درخت نصف شده شود. جادوگر به سرباز گفت می تواند تا هر چیزی را که درون اتاقک ها است را ببرد ، اما باید جعبه فندک را به او بدهد. در درخت ، سه اتاق پر از سکه های گرانبها وجود دارد که توسط سه سگ محافظت می شود ، "یکی کوچک " ، که از اتاق پر از سکه های مس محافظت می کرد ، یکی با "چشمان اندازه بزرگ " ، که از اتاق پر از نقره محافظت می کند ، و یکی با چشمان "بزرگتر " ، که یک اتاق پر از طلا را محافظت می کند. سرباز جیب هایش را با سکه پر کرد ، جعبه فندک را پیدا کرد و از درخت بیرون آمد. هنگامی که او دلیل خواستن جعبه فندک را پرسید ، جادوگر در جواب به او بی احترامی کرد ، سرباز هم با شمشیر خود سرش را برید.
سرباز وارد یک شهر بزرگ می شود و خود لباس های پر زرق و برق را خریداری می کند و در یک مسافرخانه با شکوه زندگی می کند. او بسیاری از دوستان را دعوت کرد ، او از یک شاهزاده خانم خوشش می آید اما پیشگویی گفته بود که قراره یک سرباز شاهزاده خانم ازدواج کند بنابراین پادشاه تصمیم گرفت شاهزاده خانم را در یک برج نگهداری کند . سرانجام ، پول سرباز تمام می شود و او مجبور می شود در یک اتاق زیر شیروانی تاریک زندگی کند. او برای روشنایی اتاق ، به جعبه فندک رو می آورد ، وقتی فندک را روشن می کند ، یکی از سگها در مقابل او ظاهر می شود. سپس سرباز کشف می کند که می تواند هر سه سگ را احضار کند و به آنها دستور دهد تا از خانه زیر زمینی خود برای او پول بدست آورند. دوباره ، او با شکوه زندگی می کند.
عکس جعبه فندک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس