جشور

لغت نامه دهخدا

جشور. [ ج ُ ] ( ع مص )دمیدن صبح. برآمدن و روشن شدن صبح. || غائب شدن و دور ماندن مرد از اهل خود. ( منتهی الارب ).

جشور. [ ] ( اِخ ) ( پل... ) مقاطعه ای است که در دو طرف شرقی اردن و شمالی باشان در نزدیکی کوه حرمون واقع است و دور نیست که جولان شمالی و لجاه را نیز شامل باشد و مقاطعه مذکوره در حصه سبط منسی بود.در زمان داود محل معتبر و مستقلی بود و اب شالوم بن داود پس از آن که دل از کار امنون پرداخت بدانجا گریخت و در حدود این مقاطعه جسری بر اردن استوار است که آن را جسر دختران یعقوب گویند. ( قاموس کتاب مقدس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس