جشه

لغت نامه دهخدا

( جشة ) جشة. [ ج َ / ج ُش ْ ش َ ] ( ع اِ ) گروهی از مردم که با هم به پیش آیند. || برادران و خویشان و خدم. || آواز درشت یا غنه که در آن گرانی و گرفتگی باشد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || درشتی آواز.

جشت. [ ] ( اِخ ) از توابع هرات است. ( تاریخ گزیده ): جشت شهری وسط است و ولایتی قرب پنجاه پاره دیه که به هری رود منسوب است ، از توابع آنست. این زمان [ سده هشتم هجری ] موضع او حاکم نشین آنجاست. محصولات فراوان و میوه خوب دارد، بتخصیص سیب سفید بزرگ که در خراسان مثل آن جای دیگر نیست. ( نزهة القلوب ).
جشه. [ ج َ ش َ ] ( هندی ، اِ ) نام یکی از اجزاء زمان است در تقسیمی که هندوان از ساعتهای روز به عمل آورده اند. ( تحقیق ماللهند ص 170 ). رجوع به جَشَک شود.

جشه. [ ج َش ْ ش َ ] ( اِ ) پیمانه روغن. ( شرفنامه منیری ) ( برهان قاطع ).

جشه. [ ج َش ْ ش َ / ج ُش ْ ش َ ] ( ع اِ ) جماعتی از مردم که پیش آیند. || آواز درشت با غنه که در آن گرانی و گرفتگی باشد. || ( اِمص ) درشتی آواز. ( منتهی الارب ).

جشه. [ ج َش ْ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) آستین پیراهن و قبا و امثال آن. ( برهان قاطع ) :
چون جشه فشانی ای پسر در کویم
خاک قدمت چو مشک در دیده زنم.
رودکی.

جشه. [ ج َ ش ْ ش َ ] ( اِخ )... بنت عبدالجباربن وائل از زنان محدث بوده و میمونه بنت حجر از او روایت کرده است. ( تاج العروس ).

فرهنگ عمید

تشه، پیمانۀ روغن.
آستین پیراهن، قبا، و امثال آن: چون جشه فشانی ای پسر در کویم / خاک قدمت چو مشک در دیده زنم (رودکی: ۵۱۶ ).

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جشهجشهجشه
لطفاً جشه ماشین بزرگ باربری معنی نمی دهد