جشاش

لغت نامه دهخدا

جشاش. [ ج َش ْ شا ] ( ع ص )صیغه مبالغه است از مصدر جَش . بسیار کوبنده و شکننده. || بسیار زننده با عصا. ( اقرب الموارد ). || آردکننده گندم. ( منتهی الارب ). || پاک کننده جا و مکان. || پاک کننده چاه. مقنی. چاه کن. || گرینده. اشک بارنده. || اجتماع کننده. ( از اقرب الموارد ).

جشاش. [ ج ِ ] ( ع اِ ) ج ِ جَش یا جُش . رجوع به همین کلمه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس