جسورانه

/jasurAne/

مترادف جسورانه: جسارت آمیز، دلیرانه، شجاعانه، گستاخانه

معنی انگلیسی:
audaciously, daringly, impertinent, intrepidly, [adv.] boldly, pertly, [adj.] bold, presumptuous, gutsy

لغت نامه دهخدا

جسورانه. [ ج َ ن َ / ن ِ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) باجسارت. متهورانه. گستاخانه.

فرهنگ فارسی

باجسارت همچون جسوران : ( ( جسورانه حرف میزند. ) )

فرهنگ عمید

۱. بی باکانه.
۲. (قید ) گستاخانه.

مترادف ها

perky (صفت)
چابک، جسورانه، متکبر، گستاخ

adventuresome (صفت)
ماجراجویانه، با بی پروایی، جسورانه

contumelious (صفت)
زشت، جسورانه، اهانت کننده، ننگین

فارسی به عربی

مقدام

پیشنهاد کاربران

بهادرانه. [ ب َ دُ ن َ / ن ِ ] ( قید مرکب ) دلیرانه. ( آنندراج ) . متهورانه و دلیرانه. ( ناظم الاطباء ) .
غازیانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) دلیرانه و بهادرانه. ( آنندراج ) .
با جسارت

بپرس