جسمانیت خداوند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جسمانیت خدا از صفات سلبی خداوند است. آن چه در قرآن و احادیث وارده از ائمه معصومان (علیهم السلام)، دلالت بر جسم بودن خداوند داشته باشد، معنی کنایی دارد.
جسم آن است که دارای ابعاد سه گانه طول، عرض و ارتفاع است. برخی، بُعد زمانی را نیز بر این ابعاد افزوده اند.
تقسیم ناپذیری خداوند
اجسام از اجزای مقداری ترکیب شده اند و به اجزای خود نیازمندند؛ امّا ذات خداوند به اقتضای توحید ذاتی بسیط است و مرکّب بودنش محال است و در نتیجه، جسمانی بودنش نیز ممکن نیست.«اگر خدا جسم می بود، دارای امتداد بود و ناگزیر تقسیم می پذیرفت؛ در حالی که قابلیت تقسیم پذیری بر دو گونه متصور است که هر دو در مورد خداوند مستلزم محال می باشد:صورت اول این است که خدا از اجزای جسمانی ترکیب یافته باشد؛ به طوری که از تقسیم او چند جزء جسمانی مستقل پدید آید. از آن جا که گفتیم خداوند مرکب نیست، پس این تقسیم باطل و محال خواهد بود.صورت دیگر این است که خدا یک جسم بسیط باشد، در این صورت اشکال ترکیب بر او وارد نشده و مانعی در تقسیم او نخواهد بود. اگر این گونه فرض شود، باید با تقسیم این جسم بسیط دو تا نصف خدا به وجود آید که هر دو واجب الوجود باشند که در این صورت نیز اشکالات متعدد پیش آمده و مستلزم محال خواهد بود». قرآن کریم با صراحت، تثلیث و جسمانیّت خدا را نفی می کند.
ادله جسم نبودن خدا
اکنون دلایل جسم بودن خدا را بیان می کنیم:پس خداوندی که خالق اجسام و غیر اجسام بلکه موجودات کیهان است، نمی تواند جسم باشد؛ زیرا لازمه جسم بودن، مکان داشتن و لازمه مکان داشتن، محدودبودن است و خداوند نمی تواند محدود به مکان باشد.دلیل دیگر: «اگر واجب تعالی دارای اجزا باشد، اجزا در وجود مقدم بر واجب اند (چون تا جزء نباشد، کل به وجود نخواهد آمد) و واجب در وجود خود توقف بر آن ها دارد. (از باب ضرورت تقدم جزء بر کل در وجود)، و توقف داشتن کل در وجود خود بر جزء و سابق بودن جزء بر واجب و توقف داشتن واجب بر غیر خود، با فرض واجب الوجود بودن محال است».
تفسیر تعبیرات قرآن
...

پیشنهاد کاربران

بپرس