جسدا

لغت نامه دهخدا

جسدا. [ ج ُ س َ ] ( اِخ ) همان جَسْداء است که نام موضعی است. رجوع به این کلمه شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جَسَداً: جثهای که جان نداشته باشد
ریشه کلمه:
جسد (۴ بار)

«جَسَد» به معنای جسم بی روح است، و به گفته «راغب» در کتاب «مفردات» مفهومی محدودتر از مفهوم «جسم» دارد، زیرا جسد بر غیر انسان اطلاق نمی شود (مگر به طور نادر) ولی جسم اعم است.
پیکر. صحاح آن را بدن و قاموس جسم انسان و جسم جنّ و ملائکه و مجمع‏البیان جسم حیوان مثل بدن گفته است آنگاه بحث است که آیا جسد جسم بلا روح است و یا جسم با روح و آیا جسد در غیر انسان نیز گفته می‏شود یا نه؟ کوتاه سخن آنست که قرآن کریم آن را هم در بیروح و هم در ذیروح، هم در انسان و هم در غیر آن بکار برده است. برای آنها گوساله‏ای بیرون آورد که فقط پیکر بود (و روح نداشت) صدای گوساله داشت «جَسَداً» حاکی از آنست که گوساله مجسّمه بود و روح نداشت. آیه درباره پیامبران است یعنی ما آنها را پیکری قرار ندادیم که طعام نخورند و در دنیا همیشگی نبودند. در مجمع ج 7 ص 40 از کلبی نقل شده جسد مجسّدی است که در آن روح است می‏خورد و میآشامد در نهج خطبه 196 درباره تقوی فرموده «وَ شفاءُ مَرَضِ اَجسادِکُم» در خطبه 81 هست «وَراحَةِ الاَجسادِ» ولی المیزان ج 14 ص 207 فرموده: جسد هیچگاه بذیروح گفته نمی‏شود. * المیزان از بین معانی محتمل این معنی را اختیار می‏کند که برای سلیمان کودکی بوده خدا او را بمیراند و جسدش را روی تخت سلیمان انداخت و از «ثُمَ اَنابَ قالَ رَبِّ اغفِرلی» بدست میاید که سلیمان امید و انتظار داشت که خدا او را شفا بخشد و بوی مفید باشد پس خدا او را بمیراند و بر تختش انداخت تا او امر را بخدا تفویض و تسلیم کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس