جسد

/jasad/

مترادف جسد: تن، جنازه، کالبد، لاش، لاشه، میت، نعش

برابر پارسی: پیکر، لاشه، مردار

معنی انگلیسی:
cadaver, corpse, remains, body

لغت نامه دهخدا

جسد. [ ج َ س ِ ] ( ع ص ، اِ ) خون خشک چسبیده بر جائی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جَسَد. ( ناظم الاطباء ).

جسد. [ ج َ س َ ] ( ع اِ ) تن مردم و جن و ملائکه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تن. ( ترجمان القرآن عادل بن علی ) ( آنندراج ). تن مردم. ( مهذب الاسماء ). تن و بعضی گویند که خاص جسم آدمی را گویند. ( غیاث اللغات از شرح نصاب ). جسم انسان. ( بحر الجواهر ). جسم. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). کالبد. بدن. ( فرهنگ فارسی معین ). تن آدمی. جُثْوَة. پیکر، چنانکه جوزا را جسدین گویند یعنی دوپیکر. ( از یادداشت مؤلف ). ج ، اَجساد، جُسود. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) :
اندر میان لاله دلی هست عنبرین
دل عنبرین بود چو عقیقین جسد بود.
منوچهری.
اندرین روز اطلاق کردند بهای بوریا و نفط که جسد جعفر یحیی برمکی را سوخته آید، به بازار، چهار درم چهار دانگ نیم. ( تاریخ بیهقی ص 191 ).
بلکه بجان است نه بتن شرف مرد
نیست جسدها همه مگر گِل ِ مسنون.
ناصرخسرو.
من با تو ای جسد ننشینم درین سرای
کایزد همی بخواند به جای دگر مرا.
ناصرخسرو.
خواب و خور است کار تو ای بیخرد جسد
لیکن خرد به است ز خواب و ز خور مرا.
ناصرخسرو.
ای پسر دین محمد بمثل چون جسد است
که بر آن شهره جسد فاطمیان همچو سرند.
ناصرخسرو.
بویات نفس باید چون عنبر
شایدت اگر جسدنبود بویا.
ناصرخسرو.
خوی گرگان همی کنی پیدا
گرچه پوشیده ای جسد به ثیاب.
ناصرخسرو.
در بزرگی جسدشان منگر
که دل خرد بزرگ از همم است.
خاقانی.
نور نخستین شمار و صور پسین دان
روح و جسد را بهم هوای صفاهان.
خاقانی.
با چنان جان که هر دلش مددیست
از زمین تا به آسمان جسدیست.
نظامی.
جز تو فلک را خم چوگان که داد
دیگ جسد را نمک جان که داد.
نظامی.
عمر همچون جوی نونو میرسد
مستمری مینماید در جسد.
مولوی.
وجود هرکه نگه میکنم ز جان و جسد
مرکبست تو از فرق تا قدم جانی.
سعدی.
با جان مگر از جسد برآید
خوئی که فروشده ست با شیر.
سعدی.
چنانش بینداخت ضعف جسد
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

تن، بدن، کالبدوجسم انسان، به انسان مرده گویند
( اسم ) ۱- کالبد تن بدن . ۲- جسم شخص مرده . جمع : اجساد.
تن مردم و جن و ملائکه تن مردم

فرهنگ معین

(جَ سَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - کالبد، بدن . ۲ - در فارسی : جسم انسان مرده . ج . اجساد.

فرهنگ عمید

۱. جسم انسان یا حیوان مرده.
۲. تن، بدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جسد به معنای پیکر می باشد.
صحاح آنرا بدن و قاموس ، جسم انسان و جسم جن و ملائکه و مجمع البیان جسم حیوان مثل بدن گفته است آنگاه بحث است که آیا جسد جسم بلا روح است و یا جسم با روح و آیا جسد در غیر انسان نیز گفته میشود یا نه؟
موارد کاربرد .اژه در قرآن
کوتاه سخن آنست که قرآن کریم آنرا هم در بی روح و هم در ذی روح، هم در انسان و هم در غیر آن بکار برده است. فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ ..." برای آنها گوساله ای بیرون آورد که فقط پیکر بود (و روح نداشت) صدای گوساله داشت «جَسَداً» حاکی از آنست که گوساله مجسّمه بود و روح نداشت.وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ ما کانُوا خالِدِینَ " در باره پیامبران است یعنی ما آنها را پیکری قرار ندادیم که طعام نخورند و در دنیا همیشگی نبودند.در مجمع از کلبی نقل شده جسد مجسّدی است که در آن روح است می خورد و می آشامد. در نهج خطبه ۱۹۶ در باره تقوی فرموده :«وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ». و در خطبه ۸۱ هست «وَ رَاحَةُ الْأَجْسَادِ». ولی المیزان فرموده:جسد هیچگاه بذی روح گفته نمیشود. وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ وَ أَلْقَیْنا عَلی کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ "> علامه طباطبایی از بین معانی محتمل این معنی را اختیار میکند که برای سلیمان کودکی بوده خدا او را بمیراند و جسدش را روی تخت سلیمان انداخت. و از ثُمَّ أَنابَ قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی " بدست میاید که سلیمان امید و انتظار داشت که خدا او را شفا بخشد و بوی مفید باشد پس خدا او را بمیراند و بر تختش انداخت تا اوامر را بخدا تفویض و تسلیم کند.

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۴(بار)
پیکر. صحاح آن را بدن و قاموس جسم انسان و جسم جنّ و ملائکه و مجمع‏البیان جسم حیوان مثل بدن گفته است آنگاه بحث است که آیا جسد جسم بلا روح است و یا جسم با روح و آیا جسد در غیر انسان نیز گفته می‏شود یا نه؟ کوتاه سخن آنست که قرآن کریم آن را هم در بیروح و هم در ذیروح، هم در انسان و هم در غیر آن بکار برده است. برای آنها گوساله‏ای بیرون آورد که فقط پیکر بود (و روح نداشت) صدای گوساله داشت «جَسَداً» حاکی از آنست که گوساله مجسّمه بود و روح نداشت. آیه درباره پیامبران است یعنی ما آنها را پیکری قرار ندادیم که طعام نخورند و در دنیا همیشگی نبودند. در مجمع ج 7 ص 40 از کلبی نقل شده جسد مجسّدی است که در آن روح است می‏خورد و میآشامد در نهج خطبه 196 درباره تقوی فرموده «وَ شفاءُ مَرَضِ اَجسادِکُم» در خطبه 81 هست «وَراحَةِ الاَجسادِ» ولی المیزان ج 14 ص 207 فرموده: جسد هیچگاه بذیروح گفته نمی‏شود. * المیزان از بین معانی محتمل این معنی را اختیار می‏کند که برای سلیمان کودکی بوده خدا او را بمیراند و جسدش را روی تخت سلیمان انداخت و از «ثُمَ اَنابَ قالَ رَبِّ اغفِرلی» بدست میاید که سلیمان امید و انتظار داشت که خدا او را شفا بخشد و بوی مفید باشد پس خدا او را بمیراند و بر تختش انداخت تا او امر را بخدا تفویض و تسلیم کند.

دانشنامه عمومی

جسد (فیلم ۲۰۱۲). جسد ( اسپانیایی: El cuerpo ) یک فیلم سینمایی هیجان انگیز و فیلم معمایی اسپانیایی محصول سال ۲۰۱۲ به کارگردانی اوریول پائولو، با بازیگری خوان پابلو شوک، خوزه کرونادو ، اوگو سیلبا و بلن روئدا می باشد. [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵]
جسد زنی از داخل سردخانه دزدیده شده و کارآگاهی مسئول پیدا کردن آن جسد میشود اما متوجه میشود که…
این فیلم دارای ۲ بررسی مثبت در وب سایت بررسی راتن تومیتوز است. [ ۶]
[ ۱] بازسازی کره ای با عنوان محو شد در ۷ مارس ۲۰۱۸ منتشر شد. [ ۲] ا [ ۳] [ ۴]
عکس جسد (فیلم ۲۰۱۲)

جسد (فیلم ۲۰۱۹). جسد ( به انگلیسی: The Body ) یک فیلم سینمایی هندی در ژانر رمز و راز و دلهره آور محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است.
بازیگران اصلی این فیلم عمران هاشمی، ریشی کاپور، سوبهیتا دولیپالا می باشند. [ ۲] این فیلم بازسازی رسمی فیلم اسپانیایی جسد ( فیلم ۲۰۱۲ ) است. [ ۳]
این فیلم در تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۹ در هند اکران شد. [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] [ ۹]
داستان فیلم در مورد زن ثروتمندیست که بر اثر ایست قلبی از دنیا رفته ولی با ناپدید شدن جسد او از سردخانه، پلیس باسابقه ای نسبت به مرگ او مشکوک می شود. مهم ترین و اصلی ترین مظنون کسی نیست جز شوهرش که به وضوح در حال مخفی کردن رازی بزرگ است.
عکس جسد (فیلم ۲۰۱۹)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

لاش

مترادف ها

bier (اسم)
مقبره، مزار، تخت روان، جسد، لاشه، جای گذاردن تابوت در قبر

body (اسم)
جسد، لاشه، بدن، بدنه، اندام، جسم، تن، تنه، پیکر، جرم، بالاتنه، اطاق ماشین، جرم سماوی

corpse (اسم)
جسد، لاشه، نعش، مردار

cadaver (اسم)
جسد، لاشه، نعش

carcase (اسم)
جسد

فارسی به عربی

جثة , جسم

پیشنهاد کاربران

جَسَد:
جسد در کلام وحی هم به نوع ذی روح و هم غیر ذی روح اطلاق شده است: ذی روح چون انسان ( وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا یَأْکُلُونَ الطَّعَامَ ) و غیر ذی روح مثل گوساله سامری ( فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا ) جسد به انسانی گفته می شود که دیگر غذا نمی خورد و مرده است. به گوساله سامری جسد می گوید چون غذا نمی خورد ولی خُوار و صدا داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

جسد واژه ای معرب است که از واژه �گوشت� در فارسی گرفته شده است .
این واژه در زبان آرامی بصورت �گوشدا� و برگرفته از فارسی میانه بوده است .
جسد به معنی جسم بی روح است ، و به گفته راغب در کتاب مفردات مفهومی محدودتر از مفهوم جسم دارد ، زیرا جسد بر غیر انسان اطلاق نمی شود ( مگر به طور نادر ) ولی جسم اعم است . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 281 )
واژه جسد
معادل ابجد 67
تعداد حروف 3
تلفظ jasad
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اجساد]
مختصات ( جَ سَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی jasad
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
جنازه . جسد . تن . بدن مرده
جسم مرده
نعش . . .
جنازه، نعش، میت، لاش، لاشه
تن
کالبد
جنازه
بدن
جسم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس