جسته گریخته. [ ج َ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( ق مرکب ) ندرتاً. گاهگاه. اتفاقی. بندرت. کم. اندک. قلیل. تک تک. گاهگاهی. گاهی دون گاهی. گاهی گاهی. نادراً. جسته جسته.( از یادداشت مؤلف ): جسته گریخته شنیده میشد که...