رقصیدن، جست و خیز کردن، شلنگ انداختن، تاخت رفتن، بجست و خیز دراوردن
تپیدن، پریدن، جست و خیز کردن، ورجه ورجه کردن، پرش کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفتن، جست زدن، از قلم اندازی، رقص کنان حرکت کردن، سفید گذاردن قسمتی از نقاشی
جست و خیز کردن، پرش کردن
جست و خیز کردن، رقاصی کردن
جست و خیز کردن، استهزاء کردن، با اهنگ تند رقص کردن
رقصیدن، پریدن، جست و خیز کردن، غلت خوردن، لغزیدن، ناگهان افتادن
جست و خیز کردن، خوشی کردن
خوشی کردن، جست وخیز کردن، بوجدوطرب امدن، شادی کردن، وجد کردن