لغت نامه دهخدا
جست زدن. [ ج ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) لهجه و تلفظی است در جَسْت زدن. رجوع به این کلمه شود.
فرهنگ فارسی
مترادف ها
پریدن، جست زدن
تپیدن، پریدن، جست و خیز کردن، ورجه ورجه کردن، پرش کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفتن، جست زدن، از قلم اندازی، رقص کنان حرکت کردن، سفید گذاردن قسمتی از نقاشی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
جهیدن
خیلی خوب است ولی دیر بالا می آید
جست زدن : [عامیانه، اصطلاح] پریدن، خیز برداشتن.