جسارت کردن


معنی انگلیسی:
presume

واژه نامه بختیاریکا

زَهله گِریدِن

مترادف ها

obtrude (فعل)
مزاحم شدن، جسارت کردن، بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن

پیشنهاد کاربران

جِسارَت کَردَن : ١. دلیر / شیردل / بیباک / نترس بودن ٢. گستاخ / بی - ادب / بیپروا / پر رو / بی - ارج / بیشرم / قلدر بودن
یعنی جسارت کردن. مثلا میتونیم بگیم میبخشید اگه جسارت کردم.
Execuse me If I obtrude یا if I dared, یا I execuse for my persuming.

بپرس