جساءه

لغت نامه دهخدا

( جساءة ) جساءة. [ ج ُ ءَ ] ( ع مص ) درشت و سخت شدن دست از کار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درشتی دست از کار. ( آنندراج ). خشک شدن مفاصل چنانکه حرکت نکنند. ( از متن اللغة ) ( از تاج العروس ). جَس ْء. جُسوء. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از متن اللغة ). || درشت و سخت گردیدن چیزی.( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سخت گردیدن. ( از متن اللغة ) ( از تاج العروس ). صلابت. ( از بحرالجواهر ).
- جساءةالاجفان ؛ بیماری پلکهای چشم است که بسختی میشود آنرا گشود. ( از بحر الجواهر ). و رجوع به همین کلمه و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
- جساءةالطحال ؛ صلابت و سختی است که بنزدیکی طحال پدید آید و علت آن صلابت برودت و صلابت طحال باشد.( از بحر الجواهر ). و برای تفصیل بیشتر رجوع به کتاب مذکور و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
- جساءةالعضلات ؛ سختی و صلابت است که در عضلات نزدیک طحال حادث شود. ( از بحر الجواهر ). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
- جساءةالمعدة ؛ بیماری معده است که سختی و صلابتی آنرا عارض شود. و تفاوت جساءة عضله با جساءة معده در شکل آن دو باشد که اولی مستطیل و دومی مستدیر است. ( از بحرالجواهر ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.

جساءة. [ ج ُ س َ ءَ ] ( ع اِمص ) درشتی دست از کار. جُسْاءَة. || صلابتی که در پهلوی متصل طحال عارض گردد. ( آنندراج ).

جساءة. [ ج ُ ءَ] ( ع اِمص ) درشتی دست از کار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اسم مصدر از جَس ْء بمعنی درشت گردیدن. ( از اقرب الموارد ). || صلابتی که در پهلو متصل طحال عارض گردد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || در دواب ، یبس معطف است. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : دابة جاسئةالقوائم ؛ ای یابستها لاتکاد تنعطف. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس