جساء

لغت نامه دهخدا

( جسآء ) جسآء. [ ج َس ْ ] ( ع ص ) مفصل های خشک شده که از جای حرکت نکنند. جاسِئَة. ( از متن اللغة ). || دست درشت گردیده از کار. ( آنندراج ). ید جَسْآء؛ دست درشت گردیده از کار. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). دست سخت و زبر و خشک شده از کار. ( از تاج العروس ).
جساء. [ ج َس ْءْ ] ( ع مص ) همان جس ء باشد که بمعنی درشت و سخت شدن دست از کار است. رجوع به این کلمه شود.

جساء. [ ج َ س َءْ ] ( ع اِمص ) از عیوب طبیعی اسب و آن خشک بودن مفصل است. ( از صبح الاعشی ج 2 ص 25 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس