نحن الی اهل الجزیرة قبلةً
و فیها غزال ساجی الطرف ساحره
یوازره قلبی علی و لیس لی
یدان بمن قلبی علیه یوازره.
و نیز در وصف این جزیره است :
اُتیح َ له مِن شرطة الحی جانب
عریض القصیری لحمه متکاوس
ابدﱡ اذا یمشی یحیک کأنما
به من دمامیل الجزیرة ناخس.
عبداﷲبن همام سلولی.
گویند: در آن زمان که مردم قضاعه به بلاد مختلف پراکنده شدند، چند تن از اولاد قضاعه و بنوعوف بن ربان و جرم بن ربان به نواحی جزیره رفتند و با مردم آنجا آمیزش کردند و جمعیت آنان افزایش یافت و با مردم بومی بجنگ برخاستند و بر طایفه ای از آنان غلبه کردند و اعاجم را بیرون راندند و ابیات زیر درباره این وقعه است : صففنا للاعاجم من معد
صفوفاً بالجزیرة کالسعیر
لقیناهم بجمع من علاف
ترادی بالصلادمة الذکور.
جدی بن دلهاث عشمی.
و این مردم همواره در جزیره بودند تا زمانی که شاپور پسر اردشیر به آنجا لشکر کشید و شهر تزید را فتح کرد و بسیار از مردم قضاعه را کشت و اموال ایشان را به یغما برد و بقیه بجانب شام رفتند.( از معجم البلدان ). و برای تفصیل بیشتر رجوع به همین کتاب و جزیره و جزیره قور در همین لغت نامه و سرزمینهای خلافت شرقی ص 93 ببعد شود.