جزک
لغت نامه دهخدا
جزک. [ ج َ زَ ] ( اِ ) نام علتی و مرضی است که مرغان و پرندگان را پیدا شود و آن آن است که از بیخ پر ایشان تا به استخوان سوراخ گردد. ( برهان ) ( آنندراج ). بیماریی مر پرندگان را که ازبیخ پرشان تا به استخوان سوراخ گردد. ( ناظم الاطباء ). نام مرض است که مرغان را پیدا شود و آن چنان باشد که بن پر سوراخ شود و به گوشت رسد. ( از جهانگیری ).
جزک. [ ] ( اِخ ) یا جزیک. از توابع طبس مسنا از محالات قاینات و قدیم النسق است. از آب قنات مشروب میشود. هوایش گرم است. قریب یک هزار و پانصد و پنجاه نفر جمعیت دارد. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 226 ).
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید