جزویات. [ ج ُزْ وی یا ] ( از ع ، اِ ) چیزهای اندک و خرد و صغیر و ناچیز. ( ناظم الاطباء ). ج ِ جزوی ، بمعنی جزئی. جزئیات. افراد : لیکن تو به یک اشارت بر کلیات و جزویات فکرت من واقف گشتی. ( کلیله و دمنه ). رجوع به جزوی شود.
فرهنگ فارسی
ماخوذ از تازی چیزهای اندک و خرد و صغیر و ناچیز . جمع جزوی .